گردشگری صنعتي چندبعدی است و منافع بسیاری برای مقاصد به همراه دارد. اصفهان شهری فرهنگي است و به عنوان شهر خالق
صنايع دستي و مقصد گردشگری خلاق شناخته شده است. اگر بخواهیم اصفهان شهری خلاق بماند الزام است روی کودکان سرمايه
گذاری شود تا نسل آينده خلاق تربیت شوند. همانطور که ريچاردز و ويلسون_( 2007 )خلاقیت شهروندان، مديران و ساير ذی نفعان شهری
را مهمترين دارايي يک شهر ميدانند و معتقدند که اگر فرصتهای مناسب در اختیار افراد قرار بگیرد، ميتوانند کارهای خارق العاده انجام دهند.
کارگاه آموزش صنایع دستی
طبق نتايج تحقیق و همسو با اولسون و ايوانوف( 2010)که افراد 18 سال به بالا را بررسي ميکند و بیان کرده است که در تحقیقات
علمي کمتر به کودکان توجه شده است. برای اينکه توانايي های بالقوه در کودک به بالفعل تبديل شود، بايستي تواناييهای خلاق
آنان را در کودکي پرورش داده تا در آينده بتوان انسان هايي ماهر و خالق در زمینه های مختلف پرورش داد.
کار کردن با هنرهای خلاق از جمله صنايع دستي منجر به پرورش خلاقیت و تربیت افراد انديشمند ميشود، همچنین اشتغال آفريني و
تولید و آموزش محصولات صنايع دستي برای قشرهای مختلف، علي الخصوص کودکان، به جهت رفع عقب ماندگي های اقتصادی و
فرهنگي و تقويت مباني استقلال کشور از اهمیت بالایی برخوردار است.
در اين میان نقش آموزش صنايع دستي در ايجاد خلاقیت کودکان از اهمیت بالاي برخوردار است. چرا که صنايع دستي در برنامه آموزشي
مدارس نقش موثر و پررنگي نداشته و در پي بررسي های بعمل آمده، پژوهشگران به اين نتیجه رسیدند که آموزش صنايع دستي و ايجاد
خلاقیت ارتباطي دوسويه با هم دارند. به هرروی، هوش در کودکان به صورت ثابت وجود دارد ولي خلاقیت تحت شرايط مختلف زندگي
خانواده ها و در کودکان با ضريب هوشي های مختلف، به صورت کم و يا زياد وجود دارد. به عبارت دقیق تر، هوش و خلاقیت الزاماً ارتباط
دوسويه ندارند؛ هرچه شرايط مساعدتر باشد خلاقیت افزايش بیشتری مي يابد. در بررسي ها ديده شد کودکاني که بیشتر در معرض
آموزش و تولید محصولات صنايع دستي قرار داشتند خلاقیت، مهارت، اعتماد به نفس و تمرکز بیشتری داشتند. هنر به کودکان امکان مي
دهد تا با کارهای عملي، (ساختن) و (طراحي کردن) را تجربه کنند و اين خود موجب پرورش خلاقیت آنان ميشود(لنکستر، 1377 .)اگر هنر
در عمق وجود کودک راه يابد ميتواند تأثیرات خويش را بر جای بگذارد واين جدای از انجام کارهای تقلیدی است که وادار ميکند کودک در يک
چارچوب و بدون تفکر با هنر رابطه برقرار کند که تأثیری نیز در خلاقیت کودک ندارد. در اين رابطه نبايد آزادی کودکان را به هنگام انجام
فعالیتهای هنری محدود کرد تا کودک بتواند خواسته ها، تمايلات، افکار و احساسات خوشايند خود را بیان کند. . اگر کودکان تحت نظر يک
مربي و تسهیل گر کارآزموده قرار گیرند که به نان کمک کند که آزادانه قوه تخیل خود را به کار گیرند ، ميتوانند با خلق آثار هنری به رشد
فکری خود کمک کنند و از طرفي باعث ميشود انسان به ماهیت دروني کودک پي برده و شناخت بیشتری به دست آورد. در اين راستا نیک(2011 )
نیز به نقش آرامش بخش هنر تأکید کرده و بیان ميکند که هنر با خلق زيبايي ها به مغز انسان آرامش مي دهد و کمک ميک ند که مغز در فضايي
دور از دلهره و استرس تفکر کند. همینطور نیوتن و دانکین ،ضمن اينکه مؤيد تأثیر هنر بر خلاقیت است، بر اثرگذاری محیط در تقويت حس اعتماد
به نفس و قدرت ايده پردازی تأکید ميکند. گردشگری اين پتانسیل را دارد که محیط و بستر مناسب را برای کودکان فراهم کند و کارگاه های صنايع دستي
را به مکاني جذاب برای آموزش تبديل کند. گردشگری و صنايع دستي بدون شک به طو جدايي ناپذيری با منافع متقابل برای ساختن و ترويج يک بخش و
حمايت از يکديگر در ارتباط هستند.
گردشگری خالق هنرمحور اثرات مختلفي روی کودکان و همچنین جامعه محلي خواهد داشت؛ که در شش دسته طبقه بندی ميشود. از جمله اثرات اجتماعي،
فرهنگي، اقتصادی و همچنین ارتقای مهارت های فردی کودک از جمله افزايش خالقیت و نوآوری، افزايش اعتماد به نفس و يادگیری آداب معاشرت، هماهنگي
چشم و دست و ذهن، همچنین افزايش ذوق هنری و نیز خودشناسي کودک ميشود. اثراتي نیز روی جامعه میزبان خواهد داشت، از جمله افزايش خالقیت آنان و
همچنین رشد اقتصادی وفرهنگي آنان را به همراه خواهد داشت. همچنین با توجه به نقش پر رنگ کودکان در انتخاب مقصد و فعالیتها در سفر، توجه به فعالیتهای
مخصوص برای آنان از اهمیت خاصي برخوردار است؛ لذا گردشگری خالق هنر محور مبتني بر صنايع دستي ميتواند تجربه های منحصر به فرد برای کودکان در شهر
اصفهان باشد. اين اثرات و اهمیت توجه به کودکان و آينده جامعه، لزوم برنامه ريزی های بیشتر در اين زمینه را نشان مي دهد.
